رسیدن یک ورزشکار به سطح قهرمانی و موفقیت او در عرصههای بینالمللی، فرایند دشوار، زمانبر و هزینهبری است که شانس موفقیت در این مسیر را کاهش میدهد، اما اگر یک یا چند ورزشکار بهرغم همه سختیهای موجود درخشیدند و به سکوی آسیا و جهان رسیدند، باید قدرشان را دانست و با تدبیر و درایت از پتانسیل آنها استفاده کرد. البته این کار هم هنر خودش را نیاز دارد و تجربه و آمار نشان میدهد بسیاری از مدیران و مسئولان ورزش ما فاقد این هنر و توانایی هستند. 
بازیهای آسیایی جوانان اخیراً به پایان رسید و اتفاقاً کاروان اعزامی ایران نتایج درخشانی را کسب کرد. «سفیران امید» در سومین دوره این بازیها با کسب ۷۶ مدال رنگارنگ مقام چهارمی قارهکهن را به دست آورد. کسب ۲۲ طلا، جهش ۱۶ پلهای نسبت به دوره گذشته و درخشش فراتر از انتظار بانوان، مهمترین دستاوردهای حضور در بازیهای آسیایی جوانان هستند. عملکرد تاریخی ورزشکاران آیندهدار جای دفاع و برنامهریزیهای ویژه برای موفقیتهای آتی را دارد، اما همانطور که گفته شد تحقق این انتظار تدبیر مدیریتی را میطلبد و همه تصمیمگیرندگان ورزش باید همسو با هم این برنامه را پیش ببرند. 
با اینکه ۷۰ درصد ورزشکاران اعزامی به بحرین با مدال به کشور بازگشتند، ولی واقعیتهای تلخی وجود دارد که احتمال استفاده از ظرفیت این جوانان را کاهش میدهد. به گفته علینژاد، دبیرکل کمیته ملی المپیک درصد اندکی از جوانان به رده بزرگسالان میرسند: «طبق آمار تنها ۱۲ درصد از ورزشکارانی که در دو دوره گذشته بازیهای آسیایی جوانان حضور داشتند، در ورزش باقی ماندند که این عدد کوچکی است. البته در بازیهای کشورهای اسلامی در ریاض برخی از این ورزشکاران حضور دارند و از الان این انتقال آغاز شده است. با کمک فدراسیونها از بچههای نخبه حمایت مستمر خواهیم داشت. حتماً مرکز نظارت نیز موضوع را پیگیری میکند. از ملت ایران میخواهم اسامی این جوانان را به خاطر بسپارند، چراکه در المپیک ۲۰۳۲ نام آنها را بسیار میشنوند.»
بدون شک آمار ۱۲ درصدی برای ورزش ما ناامیدکننده و ناراحتکننده است، ولی با تأکید دبیرکل کمیته المپیک بر حضور جوانان مدالآور در بازیهای المپیک دو دوره آینده، انتظار میرود تغییرات اساسی در تفکرات مدیریتی کلان ورزش ایجاد شود تا استعدادها شکوفا شود و ورزش ایران پیش از رسیدن به رده بزرگسالان پژمرده و پرپر نشوند. در دوره گذشته بازیهای آسیایی جوانان، ۷۹ نماینده از کشورمان به چین اعزام شدند و هشت مدال به ارمغان آوردند. به گفته علینژاد، تعداد اندکی از آن جوانان در رددههای دیگر به کار گرفته شدند و در واقع پتانسیل جوانی بسیاری از آنها مورد استفاده قرار نگرفت. هرچند تصمیمات شخصی و تغییر مسیر برخی از نوجوانان و جوانان هم در این مسئله تأثیرگذار بوده، ولی با توجه به خلأها و ناکارآمدیهای موجود در مدیریت ورزش، بیتفاوتی، سهلانگاری و عدم برنامهریزی کلان، دیگر عوامل مهم دخیل در نابودی استعدادها بودهاند. ورزشکاری که به سطح قهرمانی برسد و آنقدر پیشرفت کند که حتی در اعزامهای کیفی نیز حضور داشته باشد، قطعاً با کمی توجه، سرمایهگذاری و حمایت به مسیرش ادامه خواهد داد. حتی برای درخشش در میادین بزرگتری، چون بازیهای آسیایی و المپیک انگیزه و امید بیشتری میگیرد و با تمام توان به تلاشش تداوم خواهد بخشید. آنچه جوان مدالآور را از مسیر قهرمانی و مدالآوری دور میکند، تزریق ناامیدی، بیانگیزگی و نگرانی از آینده است. در صورتی که فدراسیونها میتوانند با برنامهریزی روی همین نسل، آینده تیمهای ملی بزرگسالان را در سالهای آتی ضمانت کنند.